تعداد بازدید : 129575
تعداد نوشته ها : 105
تعداد نظرات : 46
یه پسر و دخنری عاشق همدیگه بودن . می خواستن با هم ازدواج کنن ، اما این
وسط یه مشکل به وجود میاد ... اونم اینه که دختره به پسره خیانت می کنه و
با یکی دیگه ازدواج می کنه ...پسره به محض شنیدن این خبر ، 300 م.م به
خودش بنزین تزریق می کنه ، اما نمی میره خلاصه یه چند روزی بیمارستان بوده
... یه روز دختره با کمال پر رویی میره ملاقاتش ... پسره هم تا اونو می
بینه یه چاقو بر میداره و دنبال دختره می کنه ... پسره بدو ، دختره بدو ،
تا اینکه بالاخره پسره می گیرش . دستشو بالا می بره که با چاقو بزنتش که
یه دفعه بنزین تموم می کنه ... پس در مصرف بنزین صرفه جویی کنید ..